خزانه جواهرات ملی ایران، گنجینه تاریخی به روایت پادشاهی صفویه تا پهلوی، دریای نور، تخت طاووس (تخت خورشید)، تاج کیانی، کره زمین و تخت نادری، جادوی دستان صنعت گران ایران زمین با ابهت شاهانه، حس قدرت، شکوه، عظمت و افتخار هنر پارسی.
مجموعه ای منحصر به فرد از گوهر های بی نظیر و زبانزد چون موسیقی و شعر ایرانی و چشم نواز به بلندای سازه های معماری سرزمین آریایی. مجموعه ای که در کنار دیگر صنایع بی بدیل ایران زمین اینگونه ارزشمند است که زبده ترین کارشناسان قادر به ارزشگذاری آن نبودند.
هنرصنعت ایرانی در موزه های دیگر سرزمین ها و مجموعه های خصوصی کلکسیونرهای معروف جهان، زینت بخش و بیانگر این حقیقت است که طلاسازان و جواهرسازان ایرانی در همه ادوار از چنان مهارت و خلاقیتی برخوردار بوده اند که دستان موزه های معروف بین المللی از تصرف آنها خالی نماند.
جام طلای مارلیک، بز بالدار و جام طلای افسانه زندگی و هزاران اثر هنری سازندگان ایرانی، سندی اصیل بر ذوق صنعتگر ایران زمین در گذرگاه زمان است. اکنون برآن شدیم با تکیه بر اصالت و با سبقه وعلم در تجارت این صنعت روایتی تازه از تاریخ جواهرات سرزمین آریایی نگاشته و از گذشته تاکنون آن را به تصویر کشیم.
ایران به دلیل وجود اقوام مختلف با پوشش ها، سنت ها و آداب و رسوم خاص خود، تنوع چشمگیری در ساخت جواهرات و زیورآلات دارد. هنر جواهرسازی جایگاه و سابقه ای دیرین در هنر ایران زمین دارد و قدمت آن به دو هزار سال پیش از میلاد میرسد.
تاریخچه جواهرات دوره هخامنشیان
فرهنگ و تمدن ماد پیشگام در سبک های هنری بوده و امپراطوری عظیم هخامنشی خالق آثار ارزشمند هنری و اوج هنر فلزکاری را در نمونه های شاخصی چون تخت جمشید، پاسارگاد و شوش به رخ کشیده. ساکنان فلات ایران با خلق آثاری چون جام های زرین، تاج پادشاهان هخامنشی، بازوبندها، شمسه ها و پلاک ها گویای روح لطیف و هنر ذاتی صنعت گران ایرانی در طول تاریخ بوده اند.
کار با طلا و جواهرسازی در دوران هخامنشی نتیجه هماهنگی سنت ها با روشی بسیار ماهرانه بوده. آویزها، سنجاق ها، کمربندها و کلاه های جواهرنشان دوران اشکانیان، کیفیت و پیچیدگی سکه ها و جواهرات در عصر ساسانیان و ظرافت رشته های طلا و جواهرات تراش خورده در دوران صفویان، همه گویای رونق فعالیت های تولیدی و بازرگانی مصنوعات طلا و جواهرات، زیورآلات و سنگ های قیمتی در ادوار مختلف تاریخ سرزمین آریایی هستند.
تاریخچه جواهرات در دوره صفویان
تاریخچه جمع آوری و نگهداری جواهرات در ایران در واقع از زمان صفویان آغاز می شود. تا قبل از دوره صفوی پادشاهان پارسی نسبت به اندوختن، حفظ و نگهداری جواهرات خاص و سنگ های قیمتی اقدام نکرده بودند. در این میان سلاطین صفوی علاقه وافری به این امر داشتند.
دولت صفوی به مدت دو قرن کارشناسان و سفرای خود را موظف کرده بود به خرید و جمع آوری جواهرات با ارزش از کشورهای مجاور همچون دولت های هند، عثمانی، فرانسه و ایتالیا و انتقال آنها به اصفهان که در آن زمان پایتخت دولت صفوی بود.
در پایان حکومت شاه سلطان حسین با حمله افغان ها به ایران بسیاری از جواهرات از خزانه دولت به سرقت رفت. غارتگران، بازار هند را برای تجارت خود مناسب دیدند و بخش عظیمی از دستاورد های سلسله صفوی به دربار پادشاهی هند منتقل شد. با ورود شاه طهماسب دوم و با همت نادرشاه بخش زیادی از جواهرات خزانه به ایران بازگردانده شد.
طبق روایت گردشگران خارجی چون برادران شرلی (آنتونی و رابرت) که اطلاعات معتبر مربوط به سلسله صفویه از نگاشته های ایشان در سفرنامه منصوب به آنها حاصل شده و شامل اطلاعاتی در مورد شرایط راه، تجارت، مردم، آداب و رسوم کشورها، خصوصیات شاهان، ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای مختلف میشود، نادرشاه برای برگرداندن جواهرات به غارت رفته نامه های بیشماری به پادشاهی هند فرستاد.
نادر شاه بعد از چندین بار هشدار، چون جوابی دریافت نکرد با لشگرکشی و حمله به شهر های قندهار، کابل، شمال هند و دهلی، با پادشاه هند توافق کرد در ازای توقف جنگ، جواهرات را به او منتقل کند. پادشاه هند هدایا و غنائمی از جمله جواهرات زیادی به نادر اهداء کرد.
در راه بازگشت به ایران بخشی از گنجینه آسیب دیده یا مفقود شد و هرگز به ایران نرسید. نادر شاه پس از بازگشت به ایران به رسم آن زمان مقداری از جواهرات را به پادشاهی های همسایه تقدیم کرد و مقداری از سنگ های قیمتی و جواهرات را به آستان امام رضا (ع) هدیه نمود و مقداری را بین لشگریان خود توزیع کرد.
بعد از کشته شدن نادر، یکی از سردارانش با همراهی سربازان، گنج سلطنتی را غارت کردند که در میان آنها جواهر منصوب به الماس کوه نور بود که بعدها به ملکه بریتانیا اهدا شد و هرگز به ایران بازگردانده نشد.