لیست محتوا
نکاتی در مورد اصول طراحی جواهرات
در این مقاله ما با کاوش در 7 عنصر اصلی طراحی آغاز می کنیم و در مرحله بعد، ما قصد داریم با اصول طراحی جواهرات و نحوه استفاده از آنها در ارتباط با یکدیگر و این عناصر آشنا شویم.
تعریف اصول طراحی
اصول و عناصر طراحی با هم کار می کنند تا چیزی را ایجاد کنند که از نظر زیبایی خوشایند باشد و تجربه کاربر را بهینه کند. بیایید با تعریف اصول طراحی شروع کنیم. اصول طراحی روش هایی را توصیف می کند که ما به عنوان هنرمندان از عناصر کلیدی طراحی در کار طراحی و فرایند خلاقیت خود استفاده می کنیم. 7 عنصر اصلی در طراحی جواهرات عبارتند از:خط، شکل/فرم، اندازه/مقیاس، فضا، رنگ، ارزش، بافت
اصول طراحی برای هنرمندان طلا و جواهر
مکاتب فکری متعددی در مورد چند اصل اصلی طراحی جواهرات وجود دارد و در دنیای امروز، هنرهای گرافیکی شامل انواع مختلفی از هنرهای دیجیتال هستند، بنابراین تعداد اصول، حتی بیشتر متفاوت است. ما قصد دارم بر روی اصولی تمرکز کنم که بیشتر مربوط به طراحی جواهرات است.
1. تضاد”Contrast”
کنتراست به سادگی به عنوان تفاوت تعریف می شود. تفاوت بین عناصر طراحی مانند رنگ، ارزش، اندازه و بافت، می تواند عناصر مورد استفاده را تشدید کند. در نتیجه، عناصر می توانند قوی تر شوند. در طراحی جواهرات، کنتراست به چیدمان عناصر و اجزای متضاد اشاره دارد.
نمونه های کنتراست مورد استفاده برای ایجاد علاقه بصری، هیجان و نمایشی عبارتند از:
- رنگ های روشن در مقابل رنگ های تیره
- بافت خشن در مقابل بافت صاف
- اشکال بزرگ در مقابل اشکال کوچک
کنتراست ارتباط تنگاتنگی با تنوع دارد، یکی از ساده ترین راه ها برای افزودن کنتراست، افزودن عناصر مختلف است. متناوباً، یکی از ساده ترین راه ها برای افزودن تنوع، استفاده از عناصر متضاد است.
2. تنوع “Variety”
تنوع عبارت است از استفاده از چندین عنصر طراحی برای جلب توجه بیننده و برای هدایت چشم بیننده در داخل و اطراف اثر. تنوع از طریق کنار هم قرار دادن و کنتراست کار می کند و اصل طراحی است که زیبایی بیشتری به کار ما می بخشد. قرار دادن عناصر بصری مختلف در کنار یکدیگر، از تنوع استفاده می کند.
- خطوط مستقیم در کنار خطوط منحنی تنوع را افزایش می دهند.
- اشکال آلی در بین اشکال هندسی تنوع را افزایش می دهد.
- رنگ های روشن در کنار رنگ های کسل کننده تنوع را افزایش می دهند.
3. تأکید”Emphasis”
تأکید هنر برجسته سازی و جلب توجه عنصر یا ناحیه خاصی از طرح است. تأکید بر نقاط کانونی یا مناطق مورد علاقه در طراحی جواهرات است که توجه بیننده را به خود جلب می کند. قوی ترین نقطه کانونی با بیشترین وزن بصری، عنصر غالب اثر است. یک هنرمند طلا و جواهر می تواند یک منطقه را با متمایز کردن آن با سایر مناطق در اندازه، شکل، رنگ یا بافت برجسته کند. تبعیت به معنای به حداقل رساندن یا کاهش سایر عناصر ترکیبی به منظور جلب توجه به نقطه کانونی است. تأکید می تواند در طراحی با قرار دادن عناصر در موقعیت هایی که چشم به طور طبیعی کشیده شده است، و با استفاده از اصول دیگر مانند کنتراست، تکرار یا حرکت انجام شود.
4. الگو/تکرار “Pattern/Repeititi”
الگو یک ساختار زیربنایی است که سطوح یا ساختارها را به طور منظم سازماندهی می کند. الگو را می توان به عنوان واحد تکراری شکل یا فرم توصیف کرد. اما همچنین می توان آن را “اسکلت” دانست که قسمت های یک ترکیب را سازماندهی می کند. تکرار بر روی همان شیء یا اشیایی که در حال تکرار هستند متمرکز می شود. الگوها از اجزای مختلف تشکیل شده اند که به طور یکسان در طول طراحی تکرار می شوند.
5. حرکت ~ حرکت ریتم عمل”Movement ~ Flow Rhythm Action”
حرکت نه تنها به مسیری که چشم ما در یک جواهر خاص دنبال می کند اشاره می کند، بلکه می تواند به نحوه حرکت و غیره نیز اشاره کند. یک هنرمند طلا و جواهر می تواند حرکت چشم را با چیدمان عناصر درون یک قطعه به روش خاصی کنترل کند. این “حرکت” معمولاً با استفاده از تکرار، ریتم و عمل به دست می آید. جهت درک شده حرکت به جریان اشاره دارد. در نظریه طراحی، جریان یک قطعه معمولاً از ساختار خط پایه کار پیروی می کند.
ریتم
نتیجه تکرار است که چشم را از ناحیه ای به منطقه دیگر در حرکت مستقیم ، جاری یا استاکاتو هدایت می کند. در این مثال ، ریتم درک حرکت را ایجاد می کند. این قطعه از الگوی مکرر سایه زدن رنگ (یک اثر ombre) برای ایجاد حرکت استفاده می کند. چشم به مرکز و سپس به سمت پایین کشیده می شود.
عمل
به یک جواهر زندگی و فعالیت می بخشد. جواهرات با استفاده آن حرکت می کنند. در این مثال، هر مهره قطره ای با استفاده از حلقه های پرش به گردنبند متصل می شود که اجازه می دهد مهره ها با حرکت شخص پوشنده حرکت کرده و تاب بخورد.در هر دو نمونه بالا ، حرکت از هر طرف ساختار پایه دراز به سمت پایین جریان می یابد.
6. تعادل و تناسب “Balance and Proportion”
در طراحی بصری، تعادل به توزیع وزن بصری اشیا، رنگ ها، بافت و فضا اشاره دارد. تعادل باعث می شود یک طرح احساس ثبات کند. در تعادل متقارن، عناصر به کار رفته در هر طرف طرح به یک اندازه متناسب هستند و از نظر بصری وزن دارند. در تعادل نامتقارن، وزن بصری عناصر هر طرف معمولاً از نظر نسبت متفاوت است اما برای رسیدن به تعادل وزن بصری برابر دارند. در تعادل شعاعی، عناصر در اطراف یک نقطه مرکزی چیده شده اند و ممکن است مشابه هم باشند. Off balance فرم دیگری است که طراحان برای ایجاد علاقه بصری و پیشنهاد حرکت به کار می برند.
7. وحدت و هماهنگی “Unity and Harmony”
نظریه طراحی وحدت را به عنوان روشی که در آن عناصر مختلف یک ترکیب با یکدیگر تعامل می کنند، توصیف می کند. چیدمان یکپارچه آن است که به جای اینکه به عنوان قطعات جداگانه شناخته شود، به صورت کلی عمل کند. وحدت می تواند با مجاورت ایجاد شود، مانند مواردی که در یک طرح با هم گروه بندی می شوند و یک رنگ، بافت یا عنصر را در طول یک طرح تکرار می کنند. هماهنگی را می توان به عنوان یکسان بودن، تعلق یک چیز به چیز دیگر توصیف کرد. تکرار عناصر طراحی مانند رنگ، بافت، شکل و فرم یکی از ساده ترین راه ها برای دستیابی به هماهنگی برای ایجاد یک ترکیب است. هارمونی به نحوه ارتباط عناصر مختلف در یک جواهر و مکمل یکدیگر اشاره دارد.
ما در این مقاله مطالب زیادی را پوشش داده ایم که به ما کمک می کند تا در زمینه طراحی جواهرات حرفه ای تر شویم. اکنون که ما یک پایه واقعاً قوی داریم، زمان آن رسیده است که این دانش جدید را با ابزار و هنر طراحی خود ترکیب کنیم.
